عنکبوت بازی
این بازی رو امیر محمود بچه که بود ازش خیلی می ترسید وقتی با انگشتام بسمتش می رفتم می گفت عنکبوته و ازش اینقدر می ترسید که داد می زد و فرار می کرد تو بغل مادرش بزرگتر که شد وقتی حوصله اش سر می رفت می گفت عنکبوته منو بخوره بعد فرار می کرد حالا که کمی بزرگتر شده تا آقا عنکبوته حرکت می کنه می یاد محکم با پاش می کوبه تو سرش و میگه کشتمش !!! جالب بود نه ...